
عشق ترکیبی است از پوشش و خیال. از گریز و برگشت، از چراغی که چشمک میزند و از اضطرابی که تاریکی به وی میدهد. در پوشش است که خیال، آهنگ آفرینش، آهنگ پرواز و جهش ساز میکند
در پوشیدگی و شوق کشف است که خیال به اعماق اقیانوسها، به اوج کهکشانها و بر فراز دشوارترین قلههای کرهی خاکی پا میگذارد
عشق یگانه آتشی است که وقتی میسوزاند، خاکسترش به تنهایی، بازآفرینندهی همهی هستیهاست. همین آتش عشق است که مولای روم به آنان که ندارندش «نیست باد» خطاب میکند