۲۶ اسفند ۱۳۸۹

اهل " ایرانم " من

اهل ایرانم من
روزگارم بد نیست!؟
سفره نفتی دارم
بشکه ای هست نود
از نود رفته به بالا
نرسیده است به صد !؟

اهل ایرانم من
دوستانی دارم دانشجو
دوستانی بهتر از آب روان
همه شان نابغه اند
یکی از آنها در بند 3 است !؟
آن یکی رفته به بند علما
که عجب جای خوشی است
ده قدم مانده به سیصد
توی زندان اوین
دوستانم همه شان عالی و خوب
همه شان خوب ترین
هفته ای چند نفر
امتحان می گردند
توی زندان اوین
امتحان کتبی
با دو چشم بسته !؟
و سووالات زیاد
عمه و دائی و خاله همه را باید گفت !؟
همه را باید برکاغذ اقرار نمود
هر چه را بود و نبود

من چماقی دیدم راست ترین
راست می گفت به من
راست افراطی بود
ظاهرا چپ می زد
ولی افسوس
که با راست ترین های جهان
گپ می زد !!؟
راست هایی همه چپ
چپ هایی همه لوچ !؟
وعده هایی سر سفره پرنفت !!؟
دو سه تا توخالی
شش تا پوچ

من قطاری دیدم
اورانیوم می برد
و چه خالی می رفت
سرعتش بود چو باد !؟
دنده اش کنده و بی ترمز بود
او غنی سازی را می فرمود
و فقیران را افزود زیاد !؟

اهل ایرانم من
نام من هاله نور (!)؟
قبله ام آفریقاست ؟!؟
من نمازم را می خوانم در اشتوتگارت
و وضویم را در بحر خزر می گیرم
بعد از اجلاس اخیر
نفت آن کم شده است
گازهایی چه زیاد
پول هایی که همه رفته به باد !؟
توی لبنان و کاراکاس و چاد !؟